چگونه با والدین خود رفتار کنیم؟ احترام به والدین
چگونه با والدین خود رفتار کنیم؟ احترام به والدین
گاهی مواقع اینطور به نظر میآید که گویی والدین، ما را نمیفهمند، و این مسئله ممکن است منجر به تیره و تار شدنِ روابطمان با آنها شود. علیرغم این موضوع، شایان ذکر است که داشتنِ رفتاری محترمانه با والدین و احترام به والدین مسئلۀ بسیار مهمی است. اگر میخواهید احترام بیشتری به والدینتان نشان دهید، راهش این است که در رابطه با افکار و اعمال و رفتارتان، تجدید نظر کنید یا دوباره راجع به ایشان فکر کنید تا والدینتان مطمئن شوند که رفتار شما با آنها، آمیخته به مهر و احترامِ لازم و کافی است.

بخش اول
- سپاسگذار بودن. سپاسگذاری یک راه بسیار هوشمندانه برای احترام به والدین و نشان دادنِ ملاحظه و تشکر شما نسبت به رفتار آنان است. صرف نظر از اینکه همین دو نفر (پدر و مادر) سببِ به دنیا آمدنِ شما شدند، لازم به یادآوری است که همین افراد، زمان و انرژی بسیاری را برای شما فدا کردند و نهایت تلاششان را برای تأمین نیازها و خواستههای شما کردهاند. نشان دادنِ قدردانی نسبت به این تلاشها، میتواند نشاندهندهی سطح بالایی از احترام به ایشان باشد.
این سپاسگذاری را، زباناً و رو در رو ارائه دهید. راحتترین راه برای تشکر از آنها این است که لفظاً به این مسئله اشاره کنید که چقدر بابت تلاشهایشان از آنها ممنونید.
کارهای کوچک اما پرمعنیای بکنید. برای مثال، پس از صرف شام آشپزخانه را تمیز کنید یا بدون درخواست آنها، آشغالها را جلوی درب خانه بگذارید. والدین به این کارها توجه کرده و مهربانیِ شما را درمییابند.
از کاری که میکنند تعریف به عمل بیاورید. برای مثال، به مادرتان بگویید که چه دستپختِ خوبی دارد، یا اینکه پدرتان چهقدر در انجام شغلش حرفهای است.
2. زوایای دید مختلف را تحت نظر قرار دهید. فهم و احترام به والدین یکی از مهارتهایی است که در تمام طول عمر به کار هرکسی میآید، چه در حرفه و شغل و یا چه در سیاستهای رفتاری. اینکه بدانید و قبول کنید که والدینتان از چه نقطهای آمدهاند، بدین معنی نیست که باید باورهایتان را به آتش بکشید. به جای آن، سعی کنید از زوایۀ و نقطۀ نظر آنها به اوضاع نگاه کنید، این کار سبب میشود که هردو طرف، پذیرش بیشتری را نسبت به نظرات یکدیگر داشته باشند.
از والدینتان سوال بپرسید تا بتوانید موضوعات جدیدی را راجع به آنها یاد بگیرید. یادتان باشد که والدین شما از یک نسل دیگر هستند و همهچیز در طول زما تغییر خواهد کرد. آوردنِ آنها بر سرِ میز مکالمه مثل یک پل برای فهم مضاعف بین شما است.
راجع به کارهای مختلفی که انجام دادید با والدینتان صحبت کنید. این کار سبب میشود که صداقت شما بیش از پیش به چشم بیاید و از تفسیرهای غلط از سمت آنها اجتناب میکند.
سعی کنید با یک فرد بیطرف صحبت کنید. حرف زدن با کسی که هیچ سودی از فعل و انفعالات شما با والدینتان نمیبرد، سبب میشود که قدرتِ دیدنِ نقاط نظر دیگران را نیز داشته باشید، که شامل پدر و مادرتان نیز میشود. یاد بگیرید که نقطۀ ظهور آنها در گذشته را دریابید، این مسئله سبب میشود تا یک رابطۀ محترمانه و دوطرفه بین شما شکل بگیرد.
3. برای خردِ آنها ارزش قائل شوید. خرد به معنی تواناییِ ارزشگذاریِ دانش و آگاهیهایی است که در رابطه با تمام ابهامات آینده وجود دارد. یعنی پدر و مادر شما میدانند که چه اتفاقاتی قرار است برای شما در زندگی بیفتد و میخواهند که از اتفاقات بد و ناگوار جلوگیری کنند. میتوانید باور کنید یا با خودتان بگویید چرند است، اما هرچیزی که شما به عنوان یک نوجوان یا کودک تجربه کردید، پدر و مادر شما نیز تجربه کردهاند. به همین خاطر، مهم است که دانش و قضاوتِ اغلب صحیح آنها را مورد توجه قرار داده و بدان احترام بگذارید.
به عنوان یک مثال، زمانی که میخواهید دکتری را ویزیت کنید، به این فکر میکنید که این فرد حرفۀ لازم در این زمینه را دارد و بیماری مرا شناخته و راه درمان آن را میداند. همین مسئله برای والدین نیز صدق میکند. یادبگیرید که آنها را به عنوان حرفهایهایی در زمینۀ زندگی در نظر بگیرید، در این صورت سطح والایی از احترام را برای آنها به ارمغان میآورید.
4. یادتان باشد که پدر و مادر شما چهقدر دوستتان دارند. این عشق و علاقه آنقدر زیاد است که نمیتواند در هیچ عدد یا درصدی بگنجد. نه تنها زندگی را به شما بخشیدند، بلکه بزرگتان کردند، راهنماییهای خود را به گوشتان رساندند، به شما کمک کردند تا از موانع مختلف زندگی بگذرید، تکهای از وجودشان را به شما داده و بدون هیچ قید و شرطی دوستتان دارند. وقتی خردسال بودیم، مدام عشق و فداکاریهای آنان را از خاطر میبردیم. اما حالا میتوانیم با چندلحظه تفکر به خودمان یادآور شویم که چه کارهای کوچک و بزرگی که برایمان نکردهاند. این یادآوری میتواند پایههای مستحکمی برای ساخت یک رابطه براساس عشق و احترام باشد.
یادتان باشد، زمانی که فکر میکنید پدر و مادرتان بر سر راه شما قرار گرفتهاند، که همینطور نیز هست، دلیل خوبی برایش دارند. والدین اصولاً سعی میکنند مثل یک سپر عمل کنند و در مقابل هرچیزی که به نظر مضر باشد، از کودکشان مراقبت کنند.
یادتان باشد که پدر و مادرتان تا چه حد نگرانِ موفقیتهای شما در آینده هستند. وقتی والدین، رفتار خاصی را به عنوان یک تهدید برای موفقیتهای آیندهی شما در نظر میگیرند، پس قطعاً مسئلهی مهمی است. یادتان باشد که تمام این نگرانیها از عشق سرچشمه میگیرد.

بخش دوم
- از قوانین پیروی کنید. زمانی که خردسال بودیم، اغلب از تمام قوانینی که پدر و مادرمان وضع کرده بودند سرپیچی میکردیم، چرا که دوراندیشیِ لازم برای فهم و درکِ دلایلش را نداشتیم. قوانین اهمیت زیادی دارند چرا که ما موجودات وابسته و ضعیفی هستیم. وقتی قانونی را زیر پایتان میگذارید، پیآمدهای این سرپیچی نه تنها خودتان، بلکه گریبان اطرافیان شما را نیز خواهد گرفت (که صد در صد شامل والدینتان میشود). پیروی از قوانین به پدر و مادرتان میفهماند که چهقدر به دوراندیشی و نوع قضاوت آنها احترام میگذارید.
سعی کنید انتظارات مورد نظر را واضحسازی کنید. دلایل قوانینِ وضع شده توسط والدینتان را بفهمید تا بتوانید از هر نوع ابهامی اجتناب کرده و مبادا در آینده این قوانین را اتفاقی بشکنید.
برای چندلحظه صبر کرده و راجع به نتایج و پیآمدهای کارتان فکر کنید. به این بیندیشید که اعمال شما چه آثاری بر روی خودتان و اطرافیانتان خواهد گذاشت، مستقیم و یا غیرِ مستقیم. از خودتان بپرسید که آیا واقعاً ارزشش را دارد یا خیر.
2. اخلاق و تربیت درست را تمرین کنید. آداب صحیح فقط به این مسئله محدود نمیشوند که بلد باشید سرِ میز شام باید از کدام چنگال یا قاشق یا چاقو استفاده کنید؛ بلکه آداب درست میتواند سطح والای آگاهی شما را نسبت به احساسات دیگران نشان دهد. اگر والدین شما آنقدر برایتان اهمیت دارند که نسبت به آنها باادب باشید _ کسانی در تمام طول زندگی خود میشناختید _ میتواند نشاندهندهی سطح والایی از احترام و حرمت باشد.
از (لطفاً) ها و (ممنون) ها استفاده کنید. کلمات بسیار قدرتمند هستند و هرکلمه بارِ معناییِ خاصی را به دوش خود میکشد. صرف از نظر باادب بودن، استفاده از چنین کلماتی میتواند سپاسگذاری و قدردانی شما را همزمان به والدینتان نشان دهد.
حواستان به حرفهایی که میزنید باشد. مراقب باشید که چه موضوعاتی را برای بحث، و از چه کلماتی در طول بحث استفاده میکنید. والدین صرف نظر از اینکه فرزندشان چندسال دارد، همیشه به عنوان یک کودک به او نگاه میکنند. آنها ترجیح میدهند که فرزندشان در نظر آنها، فردی صالح و پاک باشد.
3. با آنها وقت بگذرانید. در نقاط خاصی از زندگی و سنتان (مخصوصاً دوران نوجوانی) شما حاضرید هرکاری به غیر از وقت گذراندن با والدین خود انجام دهید، و صدالبته که والدین شما این میدانند و پذیرفتهاند. اما تصور کنید که اگر شما به انتخاب خودتان مقدار خاصی از اوقاتتان را با ایشان بگذرانید، ممکن است تا چه اندازه عشق، تحسین و احترام از سمت و سوی آنها دریافت کنید.
هدفتان علایق آنها باشد. به دنبال علایق آنها بگردید و سعی کنید در آن کار خاص با والدین خود مشارکت داشته باشید. حالا ممکن است ورزش باشد، موسیقی باشد، رقصیدن و یا کارهای باغچه باشد، از آنها در این رابطه سوال کنید و سعی کنید در آن حوزه علاقه نشان دهید.
هرچند وقت یکبار آنها را به دوستان خود ترجیح دهید و اوقات خوشی را با آنها بگذرانید. آنها قطعاً از بابتِ این رفتار شما سپاسگذار خواهند بود.
4. به آنها ابرازِ علاقه کنید. در همین حین که سنمان رو به افزایش است، بغل کردن و بوسیدنِ پدر و مادرمان را فراموش میکنیم. وقتی به چنین افرادی که شدیداً به ما نزدیک هستند، علایق فیزیکی ابراز میکنیم، در حقیقت با زبان بدن به آنها میفهمانیم که چهقدر در جایگاه والدین برای ما مهم و ارزشمند هستند.
به طور تصادفی به آنها بگویید که چهقدر دوستشان دارید، نه فقط وقتی که از شما انتظار چنین رفتاری را دارند.
به طور اتفاقی آنها را بغل کنید و ببوسید. فقط و فقط برای اینکه این کار را کرده باشید. اگر از شما پرسیدند که دلیل این کارهایتان چیست، از عباراتی مثل: (چون شما پدر یا مادر عزیزم هستید) استفاده کنید.

بخش سوم
- پشت سرشان صحبت نکنید. حرف زدنِ پشت والدین یکی از بزرگترین بیاحترامیها در کنار اعمالی همچون فریاد زدن، ناسزا گفتن، چشم چرخاندن و یا کنایه زدن است. این کار به منزلۀ جنگیدن است، و تمام فایدهاش این است که سبب ایجاد تنش بین شما میشود. باید یادبگیرید که این اعمال ناجوانمردانه را کنترل کنید و بدین سان، به حقوق والدین خود احترام بگذارید.
در وهلۀ اول سعی کنید مشکل را کشف کنید. اگر مشکل را یافتید و قصد تغییر و تصحیحِ آن را دارید، پس همین حالا هم بزرگترینِ قدمِ لازم را در این مسیر برداشتهاید. بلوغ بسیاری برای فهم زوایا دید مختلف و واکنشهای بین والدین و فرزند لازم است.
از پدر و مادرتان عذرخواهی کنید. اعتراف کنید که رفتار شما ناشی از بیاحترامی بوده، و از آنها بخواهید که در تغییر رفتارتان به شما کمک کنند.
ذهنتان را برای چند لحظه خالی کنید. دفعۀ بعدی که قصد داشتید عبارتِ نامحترمی را در رابطه با والدین خود به کار ببرید، چند لحظه صبر کنید، افکارتان را دوباره سازماندهی کنید و فقط و فقط از احساسات خویش بهره نبرید. حرف و عقیدهی آنها را تحت نظر گرفته و روی آن فکر کنید و بار دیگر یادتان باشد که آنها از کجا آمدهاند.
2. حواستان به زبان بدنتان باشد. بخش اعظم ارتباط ما نه از طریق کلمات، بلکه از طریق حرکات بدن ما سرچشمه میگیرد. این بخش اعظم شامل تن صدای شما، ارتباط چشمی شما و نحوهی حرکات شما است. مطمئن شوید که زبان غیرِ شفاهیِ شما امواجی بیاحترامی و بیاهمیتی را به سمت و سوی آنها روانه نمیکند.
از دست به سینه شدن پرهیز کنید. این کار نشان میدهد که شما در حالت تدافعی قرار داشته، و اهمیتی به حرفهای طرف مقابلتان نمیدهید.
حواستان به تن صدایتان نباشد. از کنایه زدن دوری کرده و صدایتان را بلند نکنید. این کار نشان میدهد که احساساتِ شما جای منطق را گرفته است. سعی کنید تا تن صدا و حرکات بدنتان، به شکلی خونسردانه ارائه میشوند.
ارتباط چشمی برقرار کنید. این کار سبب میشود که صحبتهای شما از اخلاص برخوردار شود و همچنین نشان دهد که شما آمادهی شنیدنِ حرفهای والدینتان نیز هستید.
3. از گذشته حرف نزنید. در گرمای بحث و گفتگو، ممکن است کنترل خود را از دست داده، و از هرچیزی که سببِ درد، استرس یا عصبانیت شما میشود سخن بگویید. سعی کنید در بحث تنها بر روی یک هدف خاص متمرکز شوید تا بتوانید بدون آشفتگی و یا منحرف شدن از بحث مشکلتان را حل کنید.
در ابتدای بحث به دنبال مشکلات حل نشده بگردید. اگر میدانید که خشم یا دردِ ناشی از مشکلِ خاصی گریبانگیر شما شده است، پس سعی کنید از دستش رها شوید وگرنه از ایجاد یک ارتباط مؤثر جلوگیری میکند. هرنوع مشکلِ حل نشدهای را حل کنید (در هر بحث فقط یکی از آنها) تا بتوانید پیشرفتی در ارتباطتان ایجاد کنید.
در آغاز بحث و گفتوگوی جدیتان، از والدینتان بخواهید که در هر قسمت از بحث تنها به حل یک مشکلِ خاص خواهید پرداخت. اگر هرکدام از شما از بحث اصلی منحرف شد، سعی کنید تا همراه با ادب و احترام به یکدیگر یادآوری کنید که بر روی هدف اصلی متمرکز بماند.
4. مخالفت را بپذیرید. همیشه حق با والدین شما نیست، اما این دلیل نمیشود که در پروسۀ اثبات نقطۀ نظرتان، بیاحترامی را چاشنیِ کار کنید. به جای اینکه وارد یک مسابقۀ عربدهکشی شوید، سعی کنید با خونسردی و منطقِ مطلق، زاویۀ دید خود را به آنها بشناسانید.
از نوشتن کمک بگیرید. هدف مورد نظر خود را به عنوان یک موضوع در نظر گرفته، و دلایل و مثالهای مورد نظرتان را بنویسید تا در هنگام بحث از آنها استفاده کنید.
بحث مورد نظر را به زمان دیگری موکول کنید. برنامۀ دیگری برای بحث و گفتگو داشته باشید، زمانی که احساسات به سمت منطقتان حملهور نشوند. برای پرهیز از آن، زمانی را انتخاب کنید که سرِ والدینتان شلوغ نباشد یا آشفتگی بر آنها مستولی نشده باشد.
از عبارتِ (من) برای انتقال مطلب به دور از داشتنِ حالتی دفاعی استفاده کنید. عبارتِ (من) به شما کمک میکند تا مسئلۀ مورد آزارتان را به اشتراک بگذارید و سعی در تصحیح مشکل داشته باشید. برای مثال، به جای گفتنِ جملۀ: (شما هیچوقت به حرفهای من گوش نمیدهید) از این جمله استفاده کنید: (من احساس میکنم که حرفهایم به قدرِ کافی شنیده نمیشوند و دوست دارم که اهمیت بیشتری برای نظرم قائل شوید).
5. بحث آزاد داشته باشید. پدر و مادرتان را به دنیای خود راه دهید. با آنها راجع به مدرسه، شغل و حرفه، دختری که دوستش دارید و یا هر علاقهای که قبلتر با آنها به اشتراک نگذاشتهاید صحبت کنید. ترسها و نگرانیهای خویش را با والدینتان با اشتراک بگذارید، چرا که به احتمالِ بسیار قوی، آنها پیش از شما چنین چیزی را تجربه کردهاند. با شرکت دادنِ ایشان در یک بحث آزاد و بار، اعتماد متقابلتان به نمایش درمیآید.
اعتماد خودتان را با یک راز نشان دهید. صدالبته که قرار نیست تمام رازهایتان را با پدر و مادرتان به اشتراک بگذارید، قطعاً کار درستی نیست. اما به رخ کشیدنِ اعتمادِ متقابل به واسطۀ یک راز کوچک میتواند ارزش و قدردانیِ شما را نسبت به خردِ آنها نشان دهد.
از بروزِ احساسات نترسید. اشکالی ندارد اگر ترس، خشم، اضطراب، لذت یا هر احساس دیگری را در رابطه به والدین خود با آنها به اشتراک بگذارید. وقتی آنها را به زندگی خود راه میدهید، در حقیقت به آنها نشان میدهید که از چه اهمیت والایی برای شما برخوردارند.
با تشکر از توجه شما دوست عزیز به سایت تب آنلاین